باهم در کنار هم

با هم در کنر هم تا ابدییت

 

  من وتو یعنی عشق ، عشق یعنی ما، ما یعنی خوشبختی!

     تو یعنی بهترین، زیباترین، عاشقترین، لایق ترین...

     تو یعنی برای من ، برای قلبم ، تا ابد وبرای همیشه ...

     تو یعنی اسیر، یک اسیر  در قلب بی طاقت...

     من وتو باهم یعنی یک قصه بی پایان...

     من برای تو، تو برای من،ما برای هم ، چقدرقشنگ است این عشق من وتو...

     تو گل من ، من باغبان تو، تودریایی من ، من ساحل تو...

     توطلوع من ، من وجود تو، تو نفس من ، من هوای تو...

     تو باران من ، من سرپناه تو، تومهتاب من ، من آسمان تو...

     تو اسیری درقلبم ، خیلی عزیزی برایم ، باورکنی باور نکنی برات میمیرم!

     بیا درمیان عاشقان دیوانه ترین باشیم ما میتوانیم برترین باشیم!

     تو دنیای من ، من دیونه تو، تو بمان تا بگوییم همه زندگی ام فدای تو...

     من وتو درمیان عاشقان عاشقترینیم ، من وتو از عشق بالاترینیم...

     عشق بدون تو عشق نیست ، این زندگی بدون تو زیبا نیست...

     با تو شادم ، بی تو پریشانم ، بامن بمان تا همیشه لبخند عشق برلبانم باشد...

     زیباترین لحظه زندگی ام باتو، قشنگترین خاطره هایم در کنار تو، زندگی ام ،عشقم ، نفسم

فقط تو!

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:42 توسط میلاد تیموری| |

 خدایا دلم را آنانی میشکنند که هرگز به دل شکستنشان راضی نمیشوم !!

 

شب که میشود، نبودنت را زیر بالشم میگذارم

و شجاعت خود را زیر سوال میبرم...دوام می آورم تا فردا؟

 

آنهایی که بی عاطفه هستند،روزگاری بسیار عاشق بوده اند!!

 

 

باد آورده را باد میبرد...تو که با پای خودت آمده بودی..

 

اگه یه روز کسی بهت گفت دوست دارم،سعی نکن بهش بگی دوست دارم،

اگه گفت عاشقتم،سعی نکن عاشقش بشی،

اگه گفت همه زندگیش تویی ،سعی نکن همه زندگیش تو باشی،

چون یه روز میاد بهت میگه ازت متنفرم

اونوقت تو نمیتونی سعی کنی ازش متنفر باشی...

 

دیشب خسته تر از همیشه بودم...

کاش میشد گوشه ای مینوشتم "خدایا خیلی خسته ام

فردا صبح بیدارم نکن!"

 

وقتی حرمتها شکسته میشود،ببخشید گفتن سودی ندارد ....سکوت کن!

 

از دلم پرسیدم عشق را خلاصه کن؟

  گفت:آغاز کسی که پایان تو باشد!!

 

از قدیم گفتن واسه کسی بمیر که برات تب کنه!

    قدیما چه پرتوقع بودن! من واست میمیرم،خدانکنه تو تب کنی !!!

 

همیشه عاشق آدمایی باش که قلب بزرگی داشته باشن

تا مجبور نشی برای ورود به قلبشان خودت را کوچک کنی...!

 

دیروز  اومده بود دیدنم،با یه شاخه گل سرخ و همون لبخند همیشگی

که من آرزوش رو داشتم ؛گریه کرد و گفت دلش برام تنگ شده،

ولی من فقط نگاش کردم!وقتی رفت سنگ قبرم از اشکاش خیس شده بود ....!

 

یادم نمیکنی و ز یادم نمیروی!یادت بخیر یار فراموشکار من !

 

فراموش کردنت کارآسانی است،کافی است دراز بکشم،

چشمهایم را ببندم و برای همیشه بمیرم !!!

 


هیچ انتظاری از کسی ندارم! و این نشان دهنده ی قدرت من نیست!

مسئله خستگی از اعتماد های شکسته است...

 

اگر او برای تو ساخته شده بود،من برای تو ویران شدم !!

 

بنده ای به خدا گفت: تو که سرنوشت مرا نوشته ای،پس چرا آرزو کنم؟

خدا گفت: شاید در تقدیر تو نوشته باشم"هرچه آرزو کنی!"

 

خوبی؟؟     گاهی وقتا غوغا میکنه  ....

 

تویی که میگی : دیگه مثل من پیدا نمیکنی! واقعا فکر میکنی بعد از تو

دنبال یکی مثه تو میگردم؟!!

 

من عاشقانه دوستش دارم و عاقلانه ترکم میکند.

منطق او از حماقت من هم احمقانه تر است !!

 

هم عاشقتم و هم ازت متنفرم !

میانگین که بگیری میبینی برام مهم نیستی !!!

 

زندگی یعنی: ناخواسته بدنیا آمدن،مخفیانه گریستن، دیوانه وار عشق ورزیدن

و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد مردن !!

 

 

 کارمان بجایی رسیده که باید طوری دلتنگ شویم که به کسی بر نخورد !!

 

گاهی باید نباشی تا بفهمی نبودنت واسه کی مهمه؟!

اونوقته که میفهمی باید همیشه با کی باشی؟!

 

گاهی وقتا دلت میخواد بغضات از توی نگاهت خونده بشن...

میدونی که جسارت گفتن کلمه هارو نداری

اما یه نگاه سنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل:چیزی شده؟

اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی

و  با لبخندی سرد میگی:نه هیچی !!

 

مهربانی را به دستی ببخش که میدانی با او خواهی ماند

وگرنه حسرتی میگذاری بر دلی که دوستت دارد !!

 

 

دیگر ه کسی نمیگویم دوستت دارم !

انگار دوستت دارم های من خداحافظ شنیده میشوند !!

 

من مهم نیستم،تو هم مهم نیستی !مهم ما بود که از بین رفت !!

 

تنهایی یعنی بین آدمهایی باشی که میگن دوست دارن،

ولی کنار دلتنگیات نیستن !!

 

آدم با گذشتی بود،از من هم گذشت !!

 

یک مترسک خریده ام !عطر همیشگی ات را به تنش زده ام!

درست مثل توست! فقط اینکه روزی هزار بار من را از رفتنش نمیترساند...

 

یه وقتایی خودمو بغل میگیرم و میگم:غصه نخور دیوونه !من که باهاتم !!

 

قصه از اونجا شروع شد که خیلی عصبانی بود؛

گفت اگه دوسم داری ثابت کن.گفتم چه جوری؟

تیغو برداشت و گفت رگتو بزن ؛ گفتم مرگ و زندگی دست خداست !

گفت پس دوسم نداری! تیغ رو برداشتم و رگمو زدم...

وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم ،

آروم زیر لب گفت اگه دوسم داشتی تنهام نمیذاشتی...!!!

 

 

خدایا خیلی ها دلمو شکستن ! دیگه تحمل ندارم...

شب بیا با هم بریم سراغشون ،من نشونت میدم تو ببخششون...!

 

دیگر نه اشکهایم را خواهی دید ،نه التماس هایم و

نه احساسات این دل لعنتی را !

به جای آن احساسی که کشتی درختی از غرور خواهم کاشت !

 

رفتنت   ،   نبودنت   ،  نامردیت ...

هیچکوم نه اذیتم کرد و نه واسم سوال شد؛

فقط یه بغض داره خفم میکنه...

چه جوری نگات کرد که منو تنها گذاشتی...؟!

 

مهم نیست که از بیرون چه طور به نظر میام،

کسانیکه درونم رو میبینن برام کافین !

برای اونهایی که از روی ظاهرم قضاوت میکنند حرفی ندارم..

همونای که همون بیرون بمونن براشون کافیه ....!

 

هر وقت خواستی بدونی کسی دوست داره یا نه

تو چشاش زل بزن تا عشقو تو چشاش ببینی ...

اگر نگاهت کرد عاشقته ،اگه خجالت کشید برات میمیره ،

اگه سرشو انداخت پایین و یه لحظه رفت تو فکر

بدون 1 لحظه هم بدون تو زنده نمیمونه

  و اگه سرشو انداخت پایین  و حرفو عوض کرد بدون که اصلا دوست نداره...!

 

 

نگاهم کرد و پنداشتم دوسم داره 

      نگاهم کرد ،در نگاهش هزاران نشون عشق را خواندم....

نگاهم کرد، دل به او بستم !   نگاهم کرد.....         

اما بعدها فهمیدم که لعنتی فقط نگاهم میکرد...!

 

اگر میدونستی چقدر تنهام برام اشک میریختی

و اگه میدونستی که همیشه اشک میریزم هیچوقت تنهام نمیذاشتی ...!

 

بخدا خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو تو قلبم بگیرن

گفتم: ببخشید اینجا جای دوستمه!الان برمیگرده..!

 

تو این دنیا زیاد به هیچ آدمی وابسته نشو...

حتی سایه ات هم تو تاریکی تنهات میذاره..!

 

شما یادتون نیست،منم یادم منیاد...

اما میگین آدمها یه زمانی مهربون بودن...!

 

اینکه نامش زندگیست من را کشت ،

ماندم آنکه نامش مرگ است با من چه میکند...؟!

 

یکی از سخترین کارها پاک کردن اس ام اس هاییه

که یه روزی برات یه دنیا معنی داشت...!

 

من زانو هایم را در آغوش کشیدم

انگاه که تو برای در آغوش کشیدن دیگری به زانو در آمدی...

 

گاه میتوان تمام زندگی را در آغوش گرفت ،

فقط کافیست تمام زندگیت 1 نفر باشد...!

 

آدمها فراموش نمیکنند، فقط دیگر ساکت میشوند ...همین....!

 

 

بدترین درد مردن نیست !دل بستن به کسیه که کنارت نیست...!

 

وقتی عشقت تنهات گذاشت...

نگران خودت نباش که بدون اون چیکار کنی؛

شرمنده دلت باش که بهش اعتماد کرد...!

 

گاهی دوست دارم بدون پک زدن به سیگار فقط بشینم و نگاه کنم

که سیگار چگونه میسوزد ،شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری

از تماشای سوختن من...!

 

 

خیلی بده احساس کنی مثه دارویی...فقط وقت نیاز ازت استفاده کنن !!!

 

حیف این چشام که رای چون تو بیوفایی اشک ریخت !

و چه ساده دلم که هنوزم دوست داره....

 

ببین خدایی با دلم چه کردی..؟

این کارا رو با دل دیگه ای کردی؟

هیشکی مثه من پات مونده؟

هیشکی با رویای تو پر کشیده؟

برو ولی اینو یادت بمونه،

تو قول داده بودی بی وفای دیوونه ...!!

 

اون نخواست پیشم باشی خودش باید صبرم بده

خدا گرفتی عشقمو جواب قلبمو بده

 

بعضی روزها که به حد مرگ غمگینییا حالت بده،

وقتی از تو میپرسن چرا دیدید حال آدم بدتر میشه؟

چون نمیتونی توضیح بدی چرا؟!

چون هیچ دلیل محکمه پسندی برای این حد از بد بودن نداری....!!

 

یه جایی باید دست آدما رو بکشی

نگهشون داری

صورتشون رو میون دستات محکم بگیری

بگی:ببین !من دوست دارم !نرو !

 

 

به رویت نیاوردم وگرنه از همان روزی که جای تو به من گفتی شما،

فهمیدم پای او در میان است !!

 

این روزها اگر کسی پیدا شد که شماره تلفنت را حفظ بود

حتما قدرش رو بدون!خیلی  باید خاطرش برات عزیز باشه !!

 

رویا هایم را در کنار کسانی گذارندم که بودند ولی نبودند ،

همراه کسانی بودم که همراهم نبودند ،

وسیله کسانی بودم که هرگز آنها را وسیله قرار نداده ام،

دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم

و تو چه میدانی عشق چیست؟!

  عشق سکوتی است در برابر همه اینها...!

 

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه برمیگردی

و نگاش میکنی ، وقتی دل مرا شکستی یکبار بر میگشتی

فقط نیم نگاهی میکردی...!!

 

این دلی که شکست مال من نبود!

خیلی وقت پیش پیش تقدیم تو شده بود !

خوشحالم چون حالا میتونم جای دل سنگ بذارم تو سینه !!

 

هنوز هم دلم تنگ میشود برای محض حرف زدنت

و برای تکیه کلام کلام هایت که نمیدانستی فقط کهلامهای تو نبود ،

من هم به آنها تکیه داده بودم !!

 

حالم را پرسیدند،

گفتند رو به راهم! نمیدانستند رو به راهی هستم که تو رفته ای...

 

خیلی سخت بود !با بغض نوشتم با خنده خواند...!

 

 نفرین به تو که به من گفتی تو سخت ترین لحظه ها کنارتم،

,

ساعت 22:40 توسط میلاد تیموری| |

        نامه ی تو چقدر زیبا بود

 
          هر خطش را سه مرطبه خواندم
 
          بعد آنرا به روی یک دفتر

          تا نخورده قشنگ چسباندم
 
          نامه ی تو چقدرخوشبو بود
 
          بوی گلهای رازقی می داد
 
          حرفهایت هنوزهم طعم عطر پاییز عاشقی میداد
 
          گفته بودی عجیب دلتنگی
 
          دل من هم برای تو تنگ است
 
          پیش من هم غروب غمگین است
 
          پیش من هم طلوع کم رنگ است
 
          خوشم آمد چقدر دانایی
 
          خوشم آمد چقدر دانایی
 
          حالی از حال من نپرسیدی
 
          ولی از پشت قاب دلتنگی
 
          زردیم را چه زود فهمیدی
 

         ياس زرد دو خانه اونور تر
 

          داشت دیشب تو را دعا میکرد
 
          تشنه بود و نبودی و او داشت التماس پرنده ها میکرد
 
          گفته بودی ز غیبت باران باز هم درد مشترک داری
 
          تا بخواهی شقایق تشنه
 
          گل سرخ پر از ترک داری
 
          دوریت کار دست من داده
 
          فاصله که میان ما کم نیست
 
          هیچکس روزگار و اقبالش مثل ما بی نشان و مبهم نیست
 
          فکرت اینجا میان گلدان است
 
          جلوی چشم آرزوهایم
 
          تو خودت را به جای من بگذار
 
          تو خودت را به جای من بگذار
 
          تو دلت سوخت من چه تنهایم
 
          سالها میشود که با عکست توی این شهر زندگی کردم
 
          با یکی دو تماس کوتاهت ماهها رفع تشنگي کردم ولی آخر چقدر بنشینم

          نامه ای حرف روشنی چیزی
 
          گل خشکی میان این کاغذ که به آن وعده ای بیاویزی
 
          بنویس از خودت از این نام
 
          دو سه خط مختصر فقط فهرست
 
          فقط اینبار خواهشی دارم
 
          عکس تازه برای من بفرست 
 

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:29 توسط میلاد تیموری| |

    می دانی؟ 

      
      یک وقت هایی باید

      رویِ یک تکه کاغذ بنویسی

      تعطیل است
 
     و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

      ... ... باید به خودت استراحت بدهی

      دراز بکشی

      دست هایت را زیر سرت بگذاری

      به آسمان خیره شوی

      و بی خیال سوت بزنی

      در دلت بخندی به تمام افکاری که

      پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند

      آن وقت با خودت بگویی:

      بگذار منتظر بمانند.

 

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:28 توسط میلاد تیموری| |

 از زندگی از این همه تکرار خسته ام 


از های و هوی کوچه و بازار خسته ام

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه 

امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام 

دل خسته سوی خانه ، تن خسته می کشم 

آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

بیزارم از خموشی تقویم روی میز 

وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام

از او که گفت یار تو هستم ولی نبود 

تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید 

از حال من مپرس که بسیار خسته ام...


نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:28 توسط میلاد تیموری| |

 11) برای تمام دردها دو علاج وجود دارد گذر زمان وسکوت
۱۲) اگر شیر درنده ای در برابرت باشد بهتر است از اینکه سگ خائنی پشت سرت باشد
۱۳) همیشه از سکوت چگونه فریاد زدن رو بیاموز
۱۴) مورد اعتماد بودن بهتر از دوست داشتنی بودن است
۱۵) با یه چوب کبریت میشه هزاران درخت رو سوزوند و از یه درخت هزاران چوب کبریت به وجود می آید
۱۶) محبت از درخت آموز که سایه از سر هیزم شکن هم بر نمیدارد
۱۷) هر چیزی که تو را نکشد مطمئناً قوی ترت میکند
۱۸) این جهان پر از صدای پای مردمی است که همان طور که تو را می بوسند طناب دار تو را می بافند
۱۹) آنکه می گرید یک درد دارد و آنکه می خندد هزار و یک درد
۲۰) گذشت زندگی یک چیز را بارها ثابت می کند و آن این است که گاهی احمق ها درست میگویند
۲۱) هر انسان بیشتر از آنکه از دشمنان خود ضربه ببیند از دوستان نادان خود میبیند
۲۲) چرا همیشه بدنبال این هستیم که بدانیم چرا گل خار دارد؟ بیایید گاهی بدنبال آن باشیم که بدانیم چرا خار گل دارد؟
۲۳) خدایا! چگونه زیستن را به من بیاموز چگونه مردن را خود خواهم آموخت
۲۴) جامعه مثل آب نمک است شنا کردن در آن بد نیست اما بلعش وحشتناک است
۲۵) دو تراژدی دردناک در زندگی وجود دارد : یکی اینکه در عشقت ناکام شوی و دیگر اینکه به وصال عشقت برسی
۲۶) چه فکر کنی می توانی و چه فکر کنی نمی توانی ، درست فکر میکنی
۲۷) اگر مردم را به حال خود گذاشتی تو را به حال خود خواهند گذاشت
۲۸) در نمک باید چیز غیب و مقدسی وجود داشته باشد چیزی که هم در اشک و هم در دریاست
۲۹) من هرگز نمی نالم...قرنها نالیدن بس است...میخواهم فریاد بزنم...!اگر نتوانستم سکوت میکنم
۳۰) بادها می وزند، عده ای در مقابل آن دیوار می سازند و تعدادی آسیاب به پا می کنند
۳۱) پریدن کار دل است و قدم زندن کار عقل، اگر لذت جهان خواهی با دل همسفر شو و اگر مقصد خواهی آهسته رو
۳۲) زندگی همانند هنر نقاشی کردن است با مداد مشکی ولی بدون پاک کن
۳۳) زندگی درس حساب است، خوبیها را جمع، بدیها را کم ، خوشی ها را ضرب و شادیها را تقسیم کنیم
۳۴) زندگی نکن برای مردن، بمیر برای زندگی کردن
۳۵) زندگی تفریح است میان تولد و مرگ
۳۶) خشم با دیوانگی آغاز میشود و با پشیمانی پایان میپذیرد
۳۷) آزادی تنها ارزش جاودانه تاریخ است
۳۸) مسیر را به خاطر بسپار که مقصد همان مسیر است
۳۹) با خودت صادق باش و نگران آنچه دیگران درباره ات فکر می کنند نباش . تعریفی را که آنها از تو دارند نپذیر ، خود ، خودت را تعریف کن
۴۰) دنیا از آن کسی است که برای تصاحب آن با خوش خلقی و ثبات قدم گام برمیدارد
۴۱) زندگی سفر است پس بیایید همسفران خوبی برای دیگران باشیم
۴۲) بزرگترین آزادی بشر ، توانایی تصمیم گیری و انتخاب نگرش های خویشتن است
۴۳) خانمها با گوشهایشان عاشق می شوند و آقایان با چشم هایشان ...
۴۴) ما همان میشویم که تمام روز به آن می اندیشیم
۴۵) مبارزه هر قدر صعب, صعود را ادامه بده. شاید قله تنها در یک قدمی تو باشد
۴۶) هر کار بزرگی در آغاز محال به نظر میرسد
۴۷) در زندگی خوشبختی به سراغ کسی نمی آید، انسان باید سراغ خوشبختی برود
۴۸) دنیا آنقدر بزرگ است که برای همه جایی برای زیستن دارد . پس سعی کنیم بجای اینکه جای دیگران را بگیریم و یا خود را جای دیگران جا بزنیم جایگاه واقعی خود را بدست بیاوریم
۴۹) عظمت مردمان بزرگ از طرز رفتارشان با مردمان کوچک آشکار میشود
۵۰) جستجوی حقیقت شیرین تر از پیدا کردن آن است
۵۱) در زندگی خانوادگی،شوم ترین کلمات این دو هستند:مال من،مال تو
۵۲) پروردگارا به من آرامش ده تا بپذیرم آنچه را که نمی توانم تغییر دهم و دلیری ده تا تغییر دهم آنچه را که می توانم تغییر دهم. بینش ده تا تفاوت ایندو را دریابم مرا فهم ده تا متوقع نباشم دنیا و مردم آن مطابق میل من رفتارکنند
۵۳) برای جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده که برای خودت فرصت قائل میشوی
۵۴) ظرفیت عشق وجودت را با دوست داشتن همه انسان ها و تمامی زندگی افزایش بده
۵۵) امکان تغییر در زندگی هست.دیگران این کار را کرده اند
۵۶) از درخت سکوت میوه آرامش آویزان است
۵۷) آن چه را در روشنایی دیده ای در تاریکی به فراموشی نسپار
۵۸) خدایا کمکم کن همه رو از ته دل دوست بدارم نه ظاهری و نه گفتاری !
۵۹) هیچ انسانی دوست یا دشمن تو نیست بلکه انسانها معلم تو هستند
۶۰) کوچک که بودم فکر می کردم آدمها چقدر بزرگند ! و ترس برم میداشت بزرگ که شدم دیدم چقدر بعضی آدمها کوچکند و باز ترسیدم
۶۱) هیچ مشکلی نیست که محبت کافی نتواند بر آن غلبه کند
۶۲) شما میتوانید بهترین بذر جهان را در اختیار داشته باشید،ولی اگر محل مناسبی برای رشد آنها نداشته باشید،فایده ای نخواهد داشت
۶۳) در حساب عشق یک به اضافه یکی برابر است با همه چیز و دو منهای یک برابر با هیچ
۶۴) عشق همانند پروانه ایست که اگر سفت بگیری له می شود و اگر سست بگیری می گریزد
۶۵) مردها همواره میخواهند اولین عشق یک زن باشند و زن ها دوست دارند آخرین عشق یک مرد باشند
۶۶) وقتی به دنیا اومدی، تو تنها کسی بودی که گریه می کردی و بقیه می خندیدن. سعی کن یه جوری زندگی کنی که وقتی رفتی، تنها تو بخندی و بقیه گریه کنن
۶۷) دوستت دارم ، نه به خاطر شخصیت تو ، بلکه بخاطر شخصیتی که من از تو میگیرم
۶۸) یک همسر فقط همراه آدم نیست، او کل تقدیر ماست
۶۹) انسان، عاشق زیبایی نمی شود. بلکه آنچه عاشقش می شود در نظرش زیباست
۷۰) گاهی اوقات در زندگی خیلی زود، دیــــــــــــر می شود
۷۱) برای اینکه بزرگ باشی، نخست کوچک بودن را تجربه کن
۷۲) هیچ مردی،زن را نمی فهمد، هیچ زنی، مرد را نمی فهمد، زیبایی با هم بودنشان همین است
۷۳) از این که زندگی شما تمام شود نترسید، از آن بترسید که هرگز آغاز نشود
۷۴) پیری مانع از عشق نیست . اما عشق تا حدی مانع از پیریست
۷۵) ما واقعاً تا چیزی را از دست ندیم، قدرش را نمی دونیم، ولی در عین حال تا وقتی که چیزی رو دوباره بدست نیاریم، نمی دونیم چیزی را از دست دادیم
۷۶) رویایی رو ببین که میخوای. جایی برو که دوست داری چیزی باش که میخوای باشی. چون فقط یک جون داری و یک شانس برای اینکه هر چی دوست داری انجام بدی
۷۷) روشنترین آینده همیشه روی گذشته فراموش شده، شکل میگیره. نمیشه تا وقتی که دردها و رنجها را دور نریختی، توی زندگی به درستی پیش بری
۷۸) دوست واقعی کسی است که دستهای تو را بگیرد ولی قلب تو را لمس کند
۷۹) زیاده از حد خود را تحت فشار نگذار، بهترین چیزها در زمانی اتفاق می افتد که انتظارش را نداری
۸۰) کسی که برای محبت حدود قائل می شود ، معنی محبت را نفهمیده است
۸۱) تنها بنایی که اگر بلرزد ، محکمتر می شود ، دل است
۸۲) هیچ کس نمی تونه به دلش یاد بده که نشکنه ولی حداقل یادش بدین که وقتی شکست لبه تیزش دسته اونی رو که شکستش نبره
۸۳) سعی کن خودت باشی. گمشده واقعی تو ،تو را آنطور که هستی دوست می دارد نه آنطور که خود می پسندد
۸۴) هیچ صیادی نمی تواند در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مرواریدی صید کند
۸۵) دنبال کسی نباش که باهاش بتونی زندگی کنی دنبال کسی باش که بدون اون نتونی زندگی کنی
۸۶) خدایا به من تلاش در شکست، صبر درنومیدی، رفتن بی همراه، فداکاری در سکوت،خدمت بی نان، مناعت بی غرور، عشق بی هوس و دوست داشتن بی آنکه دوست بداند روزی کن
۸۷) برای رسیدن به دوردست ها, باید از نزدیکی ها گذشت , اما رسیدن به نزدیکی ها به سهولت میسر نیست
۸۸) جای کشتی در ساحل بسیار امنتر است ولی برای این ساخته نشده
۸۹) سعی کن عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه که بدان می نگری
۹۰) بگذار تا شیطنت عشقچشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید. هرچند آن بجز معنی رنج و پریشانی نباشد. اما کوری را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن...

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:25 توسط میلاد تیموری| |

 دلم از عشق سهم کمي داشت / برايم با تو بودن عالمي داشت . . .


از جرم عشق گر پيش کسي راهم نيست

يارب تو آگاهي که محبت گناه نيست . . .


در دردها دوست را خبر نکردن ، خود يک نوع عشق ورزيدن است . . .


وقتي درختي ميسوزد ، دودش را همه ميبينند

ولي اگر دلي بسوزد ، هيچکس سوختن آنرا حس نميکند . . .



خوشا دردي که درمانش تو باشي / خوشا راهي که پايانش تو باشي

خوشا چشمي که رخسار تو بيند / خوشا ملکي که سلطانش تو باشي . . .

* * * * * *
عشق صداي سازگار است و بلاي ماندگار . . .

* * * * * 
تقديم به کسي که رفت و مرا در آغوش تنهايي ، تنها گذاشت . . .
* * * * * * 
محبت بر خلايق انتهاي سادگيست / مردي و مردانگي آخرش آوارگيست . . .

* * * * * 
کاش پرده ميدانست تا زماني که پنجره باز است ، فرصت پرواز دارد . . .

* * * * * *
آرام بخوان ، چون اهسته نوشتم / با دل بخوان ، چون با دل نوشتم

دوستت دارم . . .
******
تو صميمي تر از آني که دلم ميپنداشت / دل تو با همه آينه ها نسبت داشت

تو همان ساده سرسبز نجيبي که / خدا در ميان دل پاکت ، صدف آينه کاشت . . .

* * * * * * 
با عشق دوست ماند و با يار بيقراري / از دوست درد ماند و از يار يادگاري . . .

* * * * * *
خواهم که سري باشم ، تو تاج سرم باشي / تا خاک رهي باشم ، تو رهگذرم باشي . . .

* * * * * *
نام تو را تا ميبرم قلبم غريبي ميکند / چشم انتظاري در دلم ، درد عجيبي ميکند . . .

* * * * * * 
من اگر کسي رو داشتم ديگه در به در نبودم / با غم غربت و اندوه ديگه همسفر نبودم . .

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:19 توسط میلاد تیموری| |

          زخمی عمیق بر پهلویم است،


         روزگار نمک می پاشد ومن پیچ و تاب می خورم


         و همگان گمان می کنند که من مستم و می رقصم . . .

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:18 توسط میلاد تیموری| |

 

نه قرآن میخوانم به صوت غمین !

نه شعر و طرب را به رسم مردم لعین !

نه مناجات شبانه و نه دعاهای روزانه !

تنها ...

تنها دوستت دارم را میخوانم !

روزی یک وضو

یک رکعت

یک کلام

 

                                                       قبول باشد !

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:15 توسط میلاد تیموری| |

 دستانت رو دور گردنم حلقه کن

این دوست داشتنی ترین شالگردن شب های سرد من است ؛ باور کن . . .

.

.

.

گفت : دوستت دارم

هر چه گشتم مثل تو پیدا نشد

گفتم : خوب گشتی ؟

گفت : آره

گفتم : اگه دوستم داشتی نمی گشتی . . .

.

.

.

آرزو کن با من

که اگر خواست زمستان برود

گرمی ِ دست ِ تو اما باشد

آرزو کن با من

“ما” ی ما ” من” نشود

سایه ات از سر ِ تنهایی ِ من کم نشود . . .

.

.

.

بدون گذرنامه ازخیالم عبورخواهی کرد

مهربانیت را مرزی نیست . . .

.

.

.

مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن سرم میاد !

.

.

.

به اندازه ی …..

بی خیال ….

تو فکر کن دوستت ندارم

من از پس اندازه گرفتنش بر نمی آیم !

.

.

.

بعضی حرف ها را فقط دست ها به هم میزنند

فقط دستها…

هزاران بوسه بر دستان خوش صحبتت . . .

.

.

.

هوا سرد است اما سرما نمیخورم

تو نگران نباش ، کلاهی که سرم گذاشتی تا گردنم را پوشانده است . . .

.

.

.

تـا کــی بــه انـتـظـار گـذاری بـه زاری ام

باز آی بعد از این همه چشم انتظاری ام

در سیـنه پنهـان کـرده ام گنـجیـنه ای از داغ غم

تا می توانی سعی کن ای عشق، در ویرانی ام

.

.

.

چه “شوری” میزند دلم وقتی…

در چشم دیگران

انقدر “شیرین” میشوی !

 

.

.

.

عزیزم من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم

فقط دارم آروم آروم زمینو ترک میکنم واسه وقت کشی . . .

.

.

.

برای گفتن نامت بهانه لازم نیست . . .

کافیست زبان باز کنم

کلمات خودشان

دنبال تو می گردند … !!!

.

.

.

ازشیشه باش اما به همه بگو ازسنگم…

مردم این زمانه همه به دنبال شکستنند….

.

.

.

بـرچیـن از لبــانـ ِ من بغـض کـالـی را کـه

تـُرش از نبـوسیـدن روی تــوست

.

.

.

اس ام اس عاشقانه

گفته بودی برایت چیزی بنویسم

چیزی نمی نویسم !
چشم هایم را که بخوانی

برای ســـــــــــال ها از تو نوشتن کافی است . . .

.

.

.

باران که می بارد ، دلم برایت تنگ تر می شود

راه می افتم ، بدون چتر ! من بغض میکنم ، آسمان گریه !

.

.

.

پیامک عاشقانه

گاهی تنها ماندن تمرین بدی نیست ، زیرا در همه حال باید منتظر بی وفایی بود . . .

.

.

.

میدانم داشتنت آرزوی محالیست اما به دوست داشتنت که میتوانم افتخارکنم  . . .

.

.

.

متون عاشقانه

بـــــــــــــی منطــق ترین عضو بـد نـــــــم

چشمهـــــــــایم اند

مــــی بیننـــــد ڪـه  دیــــگر دوستـــــم نـداری

امــــا هنـــوز تشنــه  دیدنت هستند . . .

.

.

.

من مانده ام و۱۶جلد لغت نامه که هیچکدام ازواژه هایشان

مترادف *دلتنگی*های لعنتی نمیشود!

کاش دهخدا میدانست دلتنگی درد دارد…نه معنا

.

.

.

جملات عاشقانه

من و تو از همان روز اول،

محکوم به از دست دادن بودیم!

تو، همان یک ذره احساست را…

و من…

تمام زندگی ام را . . .

.

.

.

امروز خاطراتت را سوزاندم اما بوی خوش هیزمش بیقرارم کرد . . .

.

.

.

جدیدترین اس ام اس های عاشقانه

دَسـتـخـط تــــو

راضــی ام نمــی کنــــد

کـاش دسـت تو بود . . .

.

.

.

وقتی می‌گویی حالت چه‌گونه است؛

حالم خوب می‌شود . . .

.

.

.

مرا با این بالش و این دو تا ملافه و این سه تا شکلات

روی میزت راه می‌دهی؟

می‌شود وقتی می‌نویسی

دست چپت توی دست من باشد؟

اگر خوابم برد

موقع رفتن

جا نگذاری مرا روی میز!

از دلتنگیت می‌میرم…

.

.

.

دوبیتی عاشقانه

امروز برایت یک عینک نو خریدم …

آخر تازگی ها ، حتی در اوج نزدیکی هم مرا نمی بینی  . . .

.

.

.

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 17:57 توسط میلاد تیموری| |

  

عجب دنیایی شده.

 

کوچه ها را بلد شدم.. مغازه ها را..

 

و رنگ چراغ قرمزها.. حتی جدول ضرب را..

 

و دیگر در راه هیچ مدرسه ای گم نمیشوم..!!

 

اما گاهی میان آدم ها گم میشوم..

 

آدم ها را بلد نیستم هنوز.

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:13 توسط میلاد تیموری| |

 تیک تاک…


تیک تاک…

 

گوش کن…


می شنوی گذر ثانیه های مرده آخر سال را؟

 

می بینی عقربه ها با چه شتابی از پی هم می دوند؟

 

زود می گذرد…مگر نه؟!


اما نه برای آدم های تنهایی که سال جدید هم تنهاتر می شوند…

 

ساعت شتاب می گیرد…


برای آن هایی که هنوز خانه تکانی اسفند شان تمام نشده ست….


آن هایی که سفره هفت سین شان منتظر یک سین ناتمام مانده ست…


آنهایی که تا آخرین ثانیه های سال جدید را به دنبال خرید نوروزند…

 

آری …


تیک تاک…


تیک تاک…


برای ما فرقی ندارد…


چه دیر بگذرد …چه زود…

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:8 توسط میلاد تیموری| |

 اطلاعیه شماره ۱ نوروزی :

هر کس عیدی من را قبل از تحویل سال بدهد

از ۲۰ درصد جایزه خوش حسابی برخوردار میشود !

هر ۵ هزار تومان ۱ امتیاز !

نوشته شده در پنج شنبه 1 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:55 توسط میلاد تیموری| |


Power By: LoxBlog.Com